به جبران گذشته

متن مرتبط با «چیز» در سایت به جبران گذشته نوشته شده است

ارتباط داددن 5 چیز به ظاهر بی ربط- تمرین نویسندگی

  • حرز امام جوادسیم سه راهیروروئکنقالهکتابخانهیادم نمی آید این برگه ی حرز امام جواد کی آمد توی کتابخانه ی ما. از دست فاطمه قایمش کردم لای کتابهای دعا. هرزگاهی فقط چشمم بهش می افتد. چروک شده. تا هم شده. بهره ای که ملت از آن می برند برای من توی سبک زندگی غفلت اندازم بدست نیامده. یعنی لای لایه های زندگی ام قایم شده. مثل یک رالف خرابکارم که نقاله ی وجودش فقط برای خط کشی کاربرد دارد انگار نه انگار کاربرد این نقاله چیز دیگر و جدی تر از کشیدن یک خط صاف و معمولیست. تازه غر و لند هم میکنم که چرا این نقاله فقط خطهای کوتاه می کشد. همچنان روی میز تحریرم کنار دفتر بولت ژورنالی که عکس دخترکی با موهای پریشان مشکی روی آن جا گرفته قرار دارد. انقدر رنگش شبیه رنگ میز است که خوب دیده نمی شود و گاهی با دست دنبالش می گردم. باید حرز امام جواد برایم زنده شود. بعد برای این نقاله ها بشود واسطه ی فیض و حفاظت کند از فلسفه ی وجودی ام.  بعدترش هم تصمیم بگیرم  از حرکت با روروئک دست بردارم. روروئک خیلی سرگرمم کرده. رنگی رنگی است. هم جای نشستن دارد هم چرخ رفتن. گولم می زند. لبخند به لبانم می نشاند یک نشاط کاذب توی دست و پایم به جریان می اندازد ولی بلندم نمی کند. در مقابل موانع فقط می ایستد. مرا هم می ایستاند. یادم باشد حرز امام جواد که زنده شد. که اقامه شد در وجودم و نقاله ها زاویه دادند به خط ممتد و کوتاه زندگی ام از توی این روروئک هم بزنم بیرون. دستم را بگیرم به سیم سه راهی بلندی که همین جا روی زمین پشت میز تحریر است و با تقلا دستم را برسانم به کتابخانه ی بغل دستم. بعد آهسته آهسته با لمس کتابها بلند شوم. یکی یکی دستگیرم شوند و مرا بلند کنند. مطمئنم کتابها می ت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها