میریزمشان وسط

ساخت وبلاگ

همه را میریزم وسط.. می گذارم انقدر بیایند.. انقدر خالی شوند.. هر چه آشغال هم تویش هست بیاید بیرون.

ذهنم را می گویم... از سر و کولش فکر بالا می رود.. شلوغ شده.. خالص و ناخالصش قاطی شده.. همه چیز درهم بر هم شده..

می نشینم کنار.. می گذارم ذهنم اعتماد کند به من...

شده است مثل یک طفل سرگردان.. خودش نمی داند چه می خواهد... طفلکی خسته شده.. باید بخوابد..کمکم می کنی ذهنم برود به یک خواب زمستانی؟

به جبران گذشته...
ما را در سایت به جبران گذشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : razmgah بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 20:07